پایان زمان (آخرامان)

      در بحران اخیر شیوع ویروس کرونا در سطح جهانی، بازار داغی برای اظهار نظرهای گوناگون بوجود آمده که مخاطره برخی از آنها و پیامدهایشان کمتر از ویروس کذائی نیست.  مخاطره از این بابت که اگر شیادان کسب و کار دین بار دیگر بر  امواج شایعات سوار شوند آینده ای پر مخاطره تر از آنچه امروز هست انتظار میرود.  لذا بر روشنفکران و ارباب خرد فرض است که با روشنگری و اطلاع رسانی مناسب از شیوع نوع دیگری از ویروس پیشگیری کنند.  ویروس جهل مرکب!  در زیر، به برخی از موضوعاتی که به نوعی با روال آموزش های این وبگاه مرتبط است اشاره میکنیم:

1- جنس خارجی:  در مطلب پیشین انتقاد محکمی از فرهنگ ایرانی کرده بودیم که شیفته اجناس خارجی و ایده خارجی است.  در اینجا باید اعتراف کرد که این عقیده چندان بی ربط هم نیست و اگر منصفانه قضاوت کرده باشیم شاید تا حدودی حق با توده هاست چه اینکه مشاهدات فراوان آنهاست که چنین ذهنیتی را بوجود آورده است.  مثلاً همین روزها شنیده شده که مافیای ایتالیا، مبلغ هنگفتی کمک مالی در جهت کنترل ویروس کرونا به دولت اهدا کرده است.  اما مافیای ایران چه؟  نه تنها هیچ! بلکه حتی جلوی کمکهای خارجی را نیز گرفته و چه بسا اگر هم کمکی وارد شود سر از بازار سیاه در خواهد آورد.  

2- قانون بقای مادّه و انرژی:  بخش عمده سوءتفاهمات ما را میتوان ناشی از درک نادرست ما از این قانون تعبیر کرد.  چگونه؟ مثلاً در همین اخبار مرتبط با درمان بیماری کرونا میشنویم که فردی بدون داشتن هیچگونه تخصصی، یک شبه درمان بسیاری از امراض را کشف و به بیماران توصیه میکند.  یعنی اینکه بدون طی دوران دبستان و دبیرستان و سالهای سال دانشگاه و متعاقباً طی دوره های تخصصی، بدون همه اینها و صرفاً در یک کشف و شهود شبانه، همه آنچه دانشمندان قاصر بودند را میتوان به منصه ظهور رسانید.  بعبارت دیگر از هیچ و پوچ بتوان چیز ارزنده ای خارج کرد.  افراد اختلال مغزی از علاقمندان این شیوه فکری هستند و نمونه قدیمی آن "ماشین جاودانی" است.  ماشینی که بدون صرف انرژی تولید کار و انرژی میکند.  تولید چیزی از هیچ!  همین رویه را نیز در زندگی اجتماعی خود بکار میگیرند.  بدون آنکه هیچ زحمتی کشیده باشند و دارای کمترین سابقه ای باشند خود را شایسته اشغال مناصب بالا میپندارند.  مصادیق آن کم نیست.  

3- اقتصاد پسا کرونا:  نگرانی مهمی چه در سطح ملی و چه بین المللی ایجاد شده که هزینه های در خانه ماندن و قرنطینه را چه کسی باید پرداخت کند.  اقتصاد های شکننده با آینده مبهمی روبرویند بویژه آنها که متکی به درآمدهای خدماتی و گردشگری و امثال آن هستند.  اگر دوره بحران طولانی شود، بسیاری با پی آمدهای وخیم اقتصادی روبرو خواهند شد.   یکی از دلایلی که دولت رفت و آمد ها را چندان سخت گیری نمیکند و دستور قطعی برای قرنطینه نمیدهد شاید همین تبعات اقتصادی است که نمیخواهد بگردن بگیرد.  در شرایط قرنطینه، دولت موظف به تأمین حداقل معیشت مردم است.  با خزانه تهی از پس چنین تعهدی نمیتوان برآمد.  ضمن اینکه در هر حال دست دولت در آینده باز خواهد بود که هر گونه نتایج وخیم ناشی از شیوع را بعهده مردمی که رعایت نکرده اند بگذارد.  

4- تقدس زدائی:  یکی از نتایج فرعی این بحران، باز شدن چشم و گوش توده هاست.  مردم به چشم خود دیدند که اماکن متبرکه و امامزاده ها و امثال آن شفا نمیدهد که هیچ، بلکه مرکز پخش بیماری و شیوع گسترده نیز میتوانند باشند.  این بیماری بقدری وخیم است که ون بلند پایه نیز بالاخره دستور دولت در تعطیل این مراکز را پذیرفتند و خود نیز به گوشه امنی پناه بردند.  زمان آنست که مردم بپذیرند که این اماکن نیز مانند خانه های خودشان است و رمز و رازی در بین نیست.   مردم شفای بیماران خود را از طریق نسخه های پزشکان دریافت کردند و نه کاغذهائی که به چاه مقدس میریختند.  بجای دخیل بستن چاره را در درمانهای پزشکی یافتند. 

5- تبلیغ و القاء:  ارادت به اشیاء و اماکن مقدس چگونه پدید میآید؟  کافیست دو عدد چوب 4 متری را کنار هم در زمین فرو کنید و اکلیل زرد به نیت طلا بر آن بپاشید.  سپس مردم را دعوت کرده و در باب کرامات این دو چوب و اینکه کنار هم عدد مقدس 44 را (به نیت 44 معصوم) تداعی میکند داد سخن دهید.  کافیست مدتی این مراسم را تکرار کرده و سعادت مردم را در گروی زیارت آن بدانید تا سرانجام شاهد وقوع معجزه ای باشید.  معجزه عجیب مغز انسان هموساپین که با تکرار مکررات و القاء مقدس بودن این دو چوب خشکیده، مردم نهایتاً پذیرای گفته های شما خواهند شد.  محتوای گفته ها هیچ مهم نیست بلکه تکرار آن مهم است.  زرنگ باشید، میتوانید مذهب خود را پایه گذاری کنید و چنان خواهد شد که پس از شما نیز مردم خود استمرار آنرا بعهده گیرند.  کسبه دکان مذهب هیچگاه راضی به از دست دادن کار و کسب خود نیستند.  لذا علیرغم شواهدی که موجب آگاهی مردم است، آنها ظهور و شیوع این بیماری را ناشی از تخطی مردم از فرامین الهی نشان داده و راه بازگشت را به آنها نشان میدهند.  منتها فرامین الهی در دست خودشان است و راه توبه را هم آنها باید نشان دهند.  "وعده و وعید"، قاعده طلائی در این داستان است و هردو با "تبلیغ" میسر است.  تبلیغ یعنی کوبیدن مکرر و مستمر بر مغزها طوریکه مجالی برای فکر دیگری نباشد.  مقایسه کره شمالی با کره جنوبی در این رابطه آموزنده است.  ببینید چند دهه تبلیغات همراه با زور و استبداد چه تفاوت عظیمی را بین این دو فرهنگ یکسان بوجود آورده است.  متشابهاً وضع ملل اسلامی پس از تحمیل افزون از هزار سال قالب های فکری خاص بهتر از کره شمالی نمیتواند باشد.  نجات از قالب های فکری منجمد نیازمند زمانی برای اندیشه آزاد است.  شاید تعطیلی گسترده در این دوره، فرصتی کوتاه برای تفکر آزاد مردم باشد.

6- مناسک:  مجدد بهمان نتیجه سابق الذکر در مطالب پیشین میرسیم که مردم اجرای مناسک را دوست دارند و از آن گریزی نیست و نباید آنرا رد کرد.  هر حقیقت جدیدی را هم بخواهیم به توده ها آموزش دهیم، گنجاندن آن لابلای آداب و مناسک مؤثرتر میشود.  سالهای سال ون مسلمان با رسانه سینما و تلویزیون مخالف بودند، اما سرانجام به این نتیجه رسیدند که آنها نیز پیام خود را از این مجاری بهتر میتوانند به مردم عرضه کنند.  با آنچه خوشآیند ذاتی انسان است نمیتوان مخالفت شود بلکه باید راه درست استفاده از آن را نشان داد.  مثلاً هنر از مقولاتی است که هرقدر خشکه مقدسین با آن مبارزه کردند، باز راه خود را یافته به حیات خود ادامه داده.  مناسک بمنزله ملاطی مردم را کنار همدیگر نگاه میدارد.  بهترین آنها نزد ایرانیان باستان جشن های مرتبط با طبیعت بوده که مهمترین آنها نوروز (انقلاب ربیعی) و مهرگان (انقلاب خریفی) هنوز مورد احترام مردم است.  شیادان و کاسبان حوزه دین که همواره با هویت ایرانی و فرهنگ کهن این سرزمین دشمنی ورزیده اند، مدتیست کار را بجائی رسانده اند که علناً در رسانه ها دشمنی خود را با نوروز و جشن های ایرانی ابراز  میدارند.  چرا؟ چون آنها را رقیبی برای بازار مکاره خود میبینند.

7- علت العلل:  بالاخره، علت اصلی بحران اخیر چیست؟  ببینیم سلسله علت و معلول ها را تا کجا میتوان دنبال کرد.  طبعاً ویروس کرونا علت بیماری اخیر است.  منشاء ویروس و اولین ظهور او کجا بوده؟: در چین.  از چه چیزی به انسان منتقل شده؟: از خفاش یا متعاقباً مورچه خوار که جزو غذای چینی هاست.  مگر غذای دیگری نبوده که اینها را میخورند؟: بعلت جمعیت زیاد چین و کمبود منابع، آنها مجبورند هر جنبده ای را بخورند که جانوران یاد شده از بهترینشان و سوسک و عنکبوت معمولی ترین آنهاست.  پس تا اینجا جمعیت نقش اصلی را بازی میکند، گو اینکه نظر دیگری میگوید علت خوردن مورچه خوار برای افزایش قوه باء است که البته آن هم نهایتاً به جمعیت بازمیگردد.  حالا علت جمعیت زیاد در چین چیست؟: طبعاً منظور نسبت جمعیت به منایع غذائی بالفعل و بالقوه است والا عدد مطلق، که البته خیلی زیاد است، بتنهائی کاره ای نیست.  دولت چین از چند دهه پیش ت تک فرزندی را با شدت زیاد اعمال کرد و توانست رشد جمعیت را کوچک کند.  اما افسوس و صد افسوس هنگامی این ت صحیح آغاز شد که به وسط صفحه شطرنج رسیده بودند و شمار جمعیت از میلیارد گذشته بود!  قبلاً در مطلب "آموزش و اهمیت آن" مندرج در اسفند 1398 به تصاعد هندسی و مثال آن در شطرنج اشاره کردیم که دیگر تکرار نمیکنیم.  

8- جمعیت و محیط زیست:  یکی از دلایل رشد زیاد جمعیت ممکنست مربوط به فرهنگ باشد.  مثلاً در سنت هند، فرزند نعمت و عطیه خداوند است و موجب افزایش روزی.  اما دلیل مهمتر مسأله اقتصادیست و فرزند بیشتر، بویژه پسر، یعنی دستان بیشتر برای کار کشاورزی و کمک به افزایش درآمد خانواده.  این انگیزه تا دوران آغاز کشاورزی مدرن و صنعتی منطقی مینمود زیرا کشاورزی عملی یدی بود و دستان بیشتر بمعنی بهره وری بیشتر بود.  اینکه قبلاً "آموزش" را یکی از محور های مهم توسعه جامعه معرفی کردیم از همین بابت است.  زیرا اگر آموزش درستی وجود میداشت، محاسن تنظیم خانواده را در شهر و روستا توضیح میداد و مردم را به داشتن خانواده جمع و جور تر تشویق میکرد.  بویژه اینکه در دوران کشاورزی صنعتی، بهداشت نیز ترقی کرده و مرگ و میر کودکان کاهش چشمگیری یافته است.  این حقایق میبایست با زبانی ساده و با استفاده از تمام ظرفیت رسانه های جمعی برای مردم تشریح میگردید.  اینجاست که نقش دولت نالایق پررنگ میگردد که با قصور از این وظیفه، مردم را به حال خود رها میکند.  روزی ممکنست بفکر بیفتند که دیگر دیر شده.  شاید ویروس کرونا راه دیگری برای علاج باشد. وقتی جمعیت این سیاره بیش از حد تحمل شود، مادر زمین لابد با ترفندهائی مثل بیماری های لاعلاج در صدد پاکسازی برآمده و تعادل جدیدی را جستجو میکند.  بهرحال مشکل کرونا دیر یا زود تمام میشود اما غول جمعیت مرتب تنوره میکشد و بدتر از بد اینکه حاکمیت نه تنها آنرا رها کرده بلکه به ازدیاد جمعیت نیز میکوشد.  دلسوزان میگویند محیط زیست این کشور در حال تخریب است در حالیکه بضرس قاطع میگوئیم محیط زیست این کشور تخریب شد!  تمام.  فاجعه محیط زیست معلول جمعیت زیاد و نیز اداره غلط است.  آخرین قطعات زمین مناسب کشاورزی بکار گرفته شده و آخرین قطرات آب نایاب نیز استفاده شده و تمام ذخایر همگی استفاده شده.  واقعیت اینست که تأمین خوراک این جمعیت دیگر بتنهائی از منابع داخلی امکان ندارد و خودکفائی بیمعنی شده است.  آیا روزی فرزندان ما مجبور به تغذیه از سوسک و عنکبوت خواهند شد؟  اینگونه مباد.  در این رابطه، مجریان ناقص عقل بعید است کمترین درکی از مفهوم تصاعد و سایر اصول علمی داشته باشند.  بند 2 را یکبار دیگر مرور کنید.  در مطالب گذشته مکرر از "جمعیت" و "محیط زیست" بسیار گفته ایم و تکرار نمیکنیم.

9- تصاعد:  درباره اطلاعات مبتلایان کرونا و جان باختگان، اختلاف نظر های زیادی هست.  برای اینکه تخمین درستی از جانباختگان داشته باشید، دقیق ترین و مورد اعتماد ترین راه نگاه به آمار اداره متوفیات در سطح کشور است.  آمار درگذشتگان طی ماه های مختلف در سال گذشته دارای یک روند (trend) خاص است که بطور معمول قرار است در سال بعدی نیز ادامه یابد.  عدول از این روند قابل مشاهده است که طبعاً مربوط به این بیماری میشود و حتی میتوان تاریخ شروع و شیوع آنرا کشف کرد.  اما درباره آما مبتلایان در مورد هر بیماری مسری باید گفت که آمار ارائه شده از سوی مسئولین بیانگر یک تصاعد حسابی است که کاملاً غیر موجه است.  دستکم در مراحل اولیه این بیماری باید با یک تصاعد هندسی مواجه باشیم درست مانند داستان شطرنج. در مورد درگذشتگان نیز در مراحل اولیه تقریباً همین روند حاکم است.  در مراحل کنترل بیماری البته روند از حالت تصاعدی خارج و یا ضریب تکثیر عفونت کاهش میابد.   بعنوان یک کار تحقیقی به دانشجویان توصیه میشود این مطلب را پیگیری و نتیجه را انتشار دهند.

10- آیا آینده ای هست؟:  در روزگار بحرانها مردم عرفانی میشوند و به گمانه پردازی های مختلف رو میآورند.  گروهی از شیعیان نشانه های آخر زمان را مشاهده میکنند و وظیفه خود را در عدم همکاری در کنترل بیماری دیده و بسا به بدترشدن آن امیدوارند.  در برخی از جوامع کاتولیک غربی نیز چنین حال و هوائی برپاست.  این در حالیست که پزشکان همچنان در مبارزه با بیماری بدون اعتناء به این تفکرات، به سوگند پزشکی خود وفادار و متعهدند.  سوء تفاهماتی در باب نجات دهنده و مسائل آخر زمانی هست که اگر کسانی خواهان توضیح باشند آنرا به آینده وامیگذاریم.  اما در میان همه این تفکرات عرفانی یک پرسش اساسی وجود دارد و آن اینست: نقش ما در کارگاه هستی بعنوان انسان چیست؟  دو رویکرد برای پاسخ وجود دارد.  اگر از نویسنده این سطور سوأل کنید طبعاً پاسخ اینست که وظیفه ما پیشرفت در زندگی جمعی با رعایت اخلاق میباشد.  هدف، پیشرفت و تعالی چه در زندگی شخصی چه خانواده و چه میهنی و چه جهانی است.  در عین حال، مبارزه با دروغ و عواملی که باعث سلب آزادی های طبیعی میشود در دستور کار هر انسان با وجدانی باید قرار داشته باشد.  اما یک رویکرد متفاوتی هم وجود دارد که ممکنست برخورنده باشد.  لذا کسانی که اعصاب قوی ندارند از ادامه مطلب خودداری کنند.  اگر از چشم یک هوش فرازمینی به اوضاع سیاره زمین نگاه کنیم نقش انسان اینگونه دیده میشود: "این موجود دوپا، یک ماشین تولید زباله کامل است، مواد خام را از محیط دریافت و سپس وارد فاضلاب میکند.  غیر مواد خوراکی، سایر مواد سیاره را برای زیست بهتر خود استخراج و پروسس میکند.  تحلیل نهائی آن، افزایش آنتروپی سیاره است؛ یعنی افزایش بینظمی کل."  از این حیث، انسان تفاوت زیادی با سایر جانوران ندارد.  اما در تخریب سیاره هیچکدام به پای انسان نمیرسند.  مثلاً چرندگان علفخوار هیچگاه زمین را پاک چری نمیکنند و به علفها فرصت ترمیم میدهند.  اما انسان اگر چوب میخواهد، تمام جنگل را پاک تراشی میکند و خاک برای همیشه استعداد خود را از دست میدهد. لذا از دیدگاه هوش فرازمینی، نقش انسان یک نقش مخرب در زیستگاه خود است.  او با دست اندازی ناشیانه، به زعم خودش داهیانه،  در زیست بوم خود و افزایش بینظمی نهایتاً باعث انقراض نسل خود خواهد شد.  ولی در هر صورت، طبیعت بهر شکلی که درآمده باشد به بودن خود ادامه خواهد داد.


مشخصات

آخرین جستجو ها